نقش بازارهاي مالي در رشد وتوسعه اقتصادی
چکیده
سرمایهگذاری نقش تعیین کنندهای در رشد اقتصادی[1] دارد. يکي از اهداف اساسي کشورها دستيابي به رشد اقتصادي پايدار و توسعه ميباشد. در ادبيات اقتصادي سرمايه...
ادامه مقاله را در ادامه مطلب ببینید
نقش بازارهاي مالي در رشد وتوسعه اقتصادی
چکیده
سرمایهگذاری نقش تعیین کنندهای در رشد اقتصادی[1] دارد. يکي از اهداف اساسي کشورها دستيابي به رشد اقتصادي پايدار و توسعه ميباشد. در ادبيات اقتصادي سرمايه به منزله رگ حيات يك نظام اقتصادي تلقي شده و بر تشكيل آن به عنوان مهمترين عامل تعيين كننده رشد و توسعه اقتصادي تأكيد زيادي شده است. میزان رشد و توسعه اقتصادی در گرو انباشت و بهرهوری اقتصاد است و این دو به چگونگی فرآیند سرمایهگذاری بستگی دارد. در زمینه رشد و توسعه اقتصادي به مؤسسات پولی و اعتباری و بازار اوراق بهادار که ارکان اصلی بازارهای مالی هستند، می توان اشاره کردکه این مؤسسات نقش بهسزایی را در تأمین سرمایههای اقتصادی و بهرهوری دارند.
با توجه به نقش و اهمیت این دو رکن اصلی بازار مالی، بررسی عملکرد آنها از نظر اقتصادی میتواند مسایل مبهم بسیاری را از منظر اقتصاد کلان برای تحلیلگران روشن کند تا در حل مشکلات کشور و تأمین منابع بیشتر برای سرمایهگذاری و تخصیص بهینه منابع مورد استفاده قرار گیرد.همچنین دراین زمینه رشد و توسعه اقتصادي ،به نقش واسطه گريهاي مالي در بازارمالی تاكيد فراوانی شده است . واسطه گريهاي مالي با جذب پس انداز ها وتامين منابع لازم براي سرمايه گذاري ، كاهش ريسك سرمايه گذاري و مديريت اوراق بهادار مي توانندتاثيري معني دار بر سرمايه گذاري داشته باشند (1993، King & Ross).دراین مقاله بازار مالی ونوآوریهای مالی وتاثیری که این بازار بر رشد و توسعه اقتصادی اثر دارد بررسی می شود
كليد واژه: بازار مالي، نوآوری مالی ، واسطه مالی، رشد اقتصادي، حقوق، خصوصی سازی، سیاست
1-پیشگفتار
بازارهاي مالي، داراي نقش كليدي در تجهيز و هدايت وجوه موجود در اقتصاد به سمت بخشهاي توليدي و صنعتي و به تبع آن بهبود رشد اقتصادي هستند.
توسعه اقتصادی ،مستلزم انباشت سرمایه است. .بازار سرمایه به عنوان یکی از رکن های بازار مالی نقش به سزایی در بسیج امکانات مالی وسرمایه ای به منظور رشد وتوسعه اقتصادی کشورها دارد وهم اکنون در بسیاری از کشورها ی جهان نقش تامین مالی اعتبارات مورد نیاز بنگاه های اقتصادی را برعهده دارند (صنوبر،1386).
در اين نوشتار استدلال خواهيم کرد که توسعه مالي به طور نامتقارن داراي اهميت ميباشد بهگونهاي که در غالب يک کمک فنر حياتي به جلوگيري از انقباضهاي اقتصادي ناگهاني کمک مينمايد اما در انبساطهاي اقتصادي چنين نقشي را ايفا نميکند. اولين مطالعه براي سنجش تاثير توسعه يافتگي مالي بر رشد توسط گلداسميت در سال 1969 ميلادي صورت گرفت که البته از زاويه روشهاي سنجش و مدل اقتصادسنجي نقدهاي مهمي بر آن وارد است با اين همه اين مطالعه اين سوال مهم را پيش پاي محققان و سياستگذاران قرار داد که آيا بين رشد اقتصادي و توسعه يافتگي مالي رابطه اي وجود دارد و اگر وجود دارد جهت عليت از کدام سمت است؟ آيا بازارهاي مالي توسعه يافتهتر باعث ارتقاي سطح رشد ميشوند يا بر عکس انتظار از رشد اقتصادي باعث توسعه يافتگي بازارهاي مالي؟
2- تعاريف و مفاهيمي در خصوص بازارهاي مالي
2-1. تعريف بازار مالي
بازار مالي مکاني است که در آن داراييهاي مالي مورد مبادله قرار ميگيرند. البته با پيچيده شدن روشها و ابزارهاي مبادله در سطح ملي و بينالمللي، در بسياري از موارد واژه مکان معناي محصلي نمييابد. بر اين اساس ميتوان گفت که بازار نهادي است که در چارچوب آن انواع مبادلات، اعم از مبادلات کالاها، خدمات و داراييهاي مالي، بين عرضهکنندگان و تقاضاکنندگان تحقق پيدا ميکند (راستاد،1380).
نقش و اهميت نظام مالي در فرآيند رشد و توسعه اقتصادي کشورها به صورتي است که ميتوان تفاوت اقتصادهاي توسعهيافته و توسعهنيافته را در درجه کارآمدي و کارآيي نظام مالي آنها جستجو کرد(کاشانی،1380)
2-2.راه شناخت بازارمالی
ü ساختار بازارمالی
ü سیاست کلان اطلا رسانی
ü وضعیت عمومی اقتصاد
ü الگوی مصرف وپس انداز در جامعه
ü زیر ساختهای اقتصادی جامعه
ü رابطه نرخ بازده باسرمایه گذاری
ü وضعیت Gnp
ü قوانین ومقررات حاکم بربازار مالی
ü عرضه کنندگان وتقاضا کنندگان منابع مالی(هیبتی وهمکاران،1387).
2-3. .ریسکهای بازار مالی
ü ریسک نرخ بهره
ü ریسک بازار
ü ریسک اعتباری
ü ریسک اقلام خارج از ترازنامه
ü ریسک عملیاتی و تکنولوژی
ü ریسک نرخ ارز خارجی
ü ریسک کشور
ü ریسک نقدشوندگی(هیبتی وهمکاران 1387، (تبریزی،1376)
2-4.طبقه بندی بازارهای مالی
طبقه بندی براساس ماهیت حق مالی 1-بازار بدهی 2-بازارسرمایه |
طبقه بندی براساس سررسید حق مالی 1-بازار پول 2-بازار سرمایه |
طبقه بندی براساس مرحله انتشار 1-بازار اولیه 2-بازار ثانویه
|
طبقه بندی براساس واگذاری فوری 1-بازار نقدی 2-بازار مشتقه |
طبقه بندی براساس ساختار سرمایه 1-بازار حراج2-خارج ازبورس3-واسطهای
|
طبقه بندی براساس پیوستگی وناپیوستگی 1-بازار پیوسته2-ناپیوسته |
طبقه بندی براساس بازارمالی جهانی 1-درونی 2- بیرونی(بین الملل) |
(هیبتی وهمکاران 1387، تبریزی،1376)
ü بازار پول بازاری است که درآن استقراض پول صورت می گیردمثل بازار کوتامدت وبلند مدت
ü بازار سرمایه بازاری است که درآن دارای مالی باسررسید بیش1سال خرید وفروش می شود. از کارکردهای مهم این بازار عبارتند از:
· کارایی ،سرمایه گذاری ورشد را افزایش دهد(2004،( Baier
· میتواند ازطریق کاهش نگهداری داراییها نقدی وافزایش نرخ رشد سرمایه های فیزیکی حداقل در بلند مدت رشداقتصادی راافزایش دهد(1991،Bruce & Bencivenga)
· تعیین قیمت وجوه و سرمایه ، تحلیل اطلاعات وتوزیع ریسک اقتصادی،تجهیز منابع پس انداز وهدایت آنها به سوی فعالیتهای اقتصادی(دوانی ،1384)
ü بازارپول بازاری است که درآن دارایی مالی با سر رسید کمتر از یکسال خرید وفروش می شود
ü بازار اولیه بازاری است که درآن اوراق بهاداری که تازه منتشر شده خرید وفروش می شود
ü بازار ثانویه بازاری است که درآن اوراقی که در اولیه به فروش رفته در این جا به فروش مجدد می رسد.
ü بازار نقدی (آتی)بازاری است که درآن اوراق بهادار به طور نقدی در خرید وفروش می شود
ü بازارمشتقه بازاری است که درآن یک نوع قرارداد بین طرفین معامله بسته می شود وشخصی که دارای چنین قراردادی است باید درآینده موظف است اوراقی رابخرد یا بفروشد.مزایای این بازار با بازار اولیه در این است که الف) هزینه معاملات پایین است ب)نقدینگی بالا است
ü بازار حراج نوعی بازار متمرکز است که در آن کارگزاران ومعامله گران درآن به خرید وفروش اوراق بهادار می پردازند مثل بازار بورس
ü بازار خارج از بورس بازاری است که درآن معامله گران به خرید وفروش اوراق بهادار می پردازند این بازار به 3 قسم است1-بازار سلف 2-بازار برگه اختیارمعامله 3-بازارآتی
ü بازاری,واسطه ای بازاری است که درآن واسطه ها مثل بازارسازها در آن به خرید وفروش اوراق بهادار می پردازند
ü بازار پیوسته بازاری است که دران معاملات بازار در طول ساعات کاری انجام می شود
ü بازار ناپیوسته بازاری است که درآن معاملات در یک زمان مشخص صورت می گیرد
ü بازارداخلی خود به 2 دسته تقسیم می شود 1-بازار درونی :بازاری است که ناشرانی که اوراق بهادار را انتشار می دهند ساکن آن کشور هستند 2-بازار خارجی: بازاری است که ناشرانی که اوراق بهادار را انتشار می دهند ساکن آن کشور نیستند
ü بازار خارجی بازاری است که اوراقی که عرضه می شود همزمان درچند کشور عرضه می شود
2-5.ویژگیهای اساسی بازار مالی کارآمد
( موسویان،1382)
1) هماهنگی با فرهنگ رایج جامعه: نظام مالی، نهادها و ابزارهای مورد استفاده در هر جامعهای در درجه اوّل باید با فرهنگ عمومی جامعه به ویژه با اعتقادات دینی و مذهبی آن سازگارباشد؛ چرا که در غیر این صورت، استمرار و پایداری لازم را نخواهد داشت و به تدریج از عرصه مبادلات خارج خواهد شد.
2) همسویی با اهداف و انگیزههای شرکت کنندگان: نظام مالی موفّق باید به اهداف و انگیزههای شرکت کنندگان (عرضه کنندگان و متقاضیان وجوه) توجّه کافی داشته باشد تا بتواند به صورت زاینده، توجّه آنان را به مشارکت در نظام جلب کند، و روشن است که این اهداف و انگیزهها در افراد گوناگون، و حتّی در یک فرد متفاوت است.
3) تناسب با روحیات شرکت کنندگان: شرکت کنندگان در بازار مالی از جهت روحیه به سه گروه ریسکگریز، ریسکپذیر و متعارف تقسیم میشوند. صاحبان وجوه ریسکگریز میکوشند با نهادها و مؤسّسههایی کار کنند که در زمان مشخّص، سود مشخّص و از قبل تعیین شدهای را به آنان میپردازد؛ هر چند نرخ آن سود در مقایسه با سود انتظاری مؤسّسههای دیگر کمتر باشد. در مقابل، صاحبان وجوه ریسکپذیر، به دنبال مؤسّسههایی هستند که در قبال تحّمل ریسک و مخاطره سود انتظاری بالایی را ارائه میکنند و افراد متعارف بیشتر از موجودی بازار متأثّر هستند و جهتگیری خاصّی ندارند. متقاضیان وجوه نیز اگر ریسکگریز باشند، دوست دارند سراغ واسطههای مالیبروند که حاضرند در تحّمل مخاطرهها، بنگاه اقتصادی را یاری کنند و اگر ریسکپذیر باشند، به معاملههای قطعی علاقه دارند و ترجیح میدهند با پذیرش تمام مخاطرهها کلّ سود را خودشان بردارند، و متقاضیان متعارف به طور معمول ترکیبی از انواع ابزارهای تأمین مالی (مانند فروش سهام و استقراض) را بر میگزینند. نظام مالی کامل باید با طرّاحی مؤسّسهها و ابزارهای متنّوع پاسخگوی تمام روحیات و نیازهای مشتریان باشد.
4) قابلیت انطباق با بازارهای مالی بینالمللی: گر چه دغدغه اصلی بازار مالی، تطابق با فرهنگ، اهداف و انگیزهها و روحیات شرکت کنندگان داخلی است، با پیشرفت بازارهای مالی بینالمللی و گسترش ارتباطها و همکاریهای فراملّی نمیتوان به بازار مالی بسته بسنده کرد. باید در طرّاحی نهادها و ابزارها حدّاکثر دقتها و ظرفیتها را به کار برد تا هنگام لزوم، چه در طرف عرضه سرمایه نقدی و چه در طرف تقاضا بتوان با بازارهای مالی بینالمللی به ویژه کشورهای اسلامی تعامل کرد.
2-6.مزاياي بازارهاي مالي
( برومند،1387)
ü در شرايط رونق بازارهاي مالي، جرياني از بازار پول به طرف بازار سرمايه به وجود ميآيد.
ü بازارهاي مالي در صورت عملكرد درست، ميتوانند اثر مثبت و قابل ملاحظهاي بر روي متغيرهاي كلان اقتصادي داشته باشند.
ü بازار مالي، سرمايهها را براي سرمايهگذاري در فناوري بسيج ميکند. بازارهاي مالي، از يک طرف با تأمين پول مورد نياز کارآفرين به رشد فناوري و تجاري شدن ايده او کمک كرده، از طرف ديگر تشويقكنندهاي براي سرمايهگذاران کوچک، براي سرمايهگذاري در اين فرصتها هستند.
ü بازارهاي مالي در زمينه فرصتهاي سرمايهگذاري، اطلاعات ايجاد ميکنند.
ü بازارهاي مالي نقش نظارتي قوياي براي شرکتهاي بزرگ فراهم ميسازند.بازارهاي مالي با عمومي کردن اطلاعات، تشويق شرکتهاي موفق و تنبيه شرکتهاي زيانده، نقش نظارتي قوياي را ايفا ميکنند که از بسياري از سيستمهاي نظارت بوروکراتيک مؤثرتر عمل ميکنند. با توجه به عدم تقارنهاي اطلاعاتي که در بازارهاي مالي وجود دارد و باعث ميشود تا مؤسسات وامدهنده اطلاعات کافي از کيفيت شرکت وامگيرنده نداشته باشند، اين نقش بازارهاي مالي تأثير مهمي در کاهش شکستهاي بازار در بخش وام و اعتبارات ايفا ميکند.
ü بازارهاي مالي، ريسک سرمايهگذاري را تقسيم ميکنند. اگر سرمايهگذاران مجبــور باشند که خــودشان در پروژهها سرمايهگذاري کنند، قـدرت تنوعسازي آنها به شدت کاهش مييابد. حال آنکه نقدشـوندگي بالاتر در بازار سهام و امکان خريد سبد متنوعي از سهام، اين امکان را فراهم ميســازد تا سرمايهگذاران خود را در برابر ريسک شرکتي، مصون کنند.
3-وظایف بازار مالی
بازار مالی وظایفی را برعهده دارد که اجرای درست آن تخصیص کارایی منابع را به دنبال می آورد .طوری که این وظایف نقش تعیین کننده ای در رشد وتوسعه اقتصادی دارد این وظایف عبارتند :
ü واسطه مالی وظیفه خطیروپرهزینه وزمان بر ارزیابی مدیران بنگاها وطرح ها را انجام میدهند
ü نظام مالی اقدام به تجهیز منابع از پس انداز های کوچک وپراکنده برای هدایت به سمت بنگاهها وطرح هایی که نام اقتصادی بر روی آنها گذاشته شده است
ü واسطه های مالی ومشارکت کنندگان در بازارزمینه اداره وکنترل شرکتها ،بنگاها ومدیران را فراهم می کند
ü نظام مالی تجارت ومبادله راآسان می کند
ü نظام مالی ریسک را قیمت گذاری کرده ومکانیسم ادغام وکنترل را فراهم می کند
(صمدی و همکاران 1386)
4-انگیزه های نوآوری مالی
نوآوري در بازارهاي مالي و معرفي ابزار جديد، تأثير مثبتي بر كارايي بازارهاي مالي دارد. دوعقیده افراطی درباره نوآوری مالی وجود دارد. گروهی که معتقدند مهمترین انگیزه نوآوری تلاش برای گریز از مقررات (آربیتراژ)ویافتن رخنه ایدر قوانین مالیاتی است در قبال این عقیده ,گروهی دیگر اعتقاد دارند جوهر نوآوری معرفی ابزاری است که برای توزیع مجدد خطر در میان مشارکت کنندگان در بازار کارایی بیشتری دارد. دسته دیگر از انگیزه هاعبارتند از عقاید مذهب ورقابت. درواقع اگر عمل غایی نوآوری مالی رادر نظر بگیریم موارد زیر بیشتر اهمیت دارند
• افزايش تغييرپذيري نرخ بهره، قيمت اوراق بهادار و نرخ مبادله و در نتيجه معرفي ابزارها و استراتژي ها براي توزيع مؤثر خطر
• پيشرفت در ارتباط راه دور تكنولوژي كامپيوتري
• پيچيدگي بيش تر كارها و آموزش علمي مشاركت كنندگان حرفه اي بازار
• رقابت ميان واسطه هاي مالي
• وجود انگيزه براي گريز از مقررات و قوانين مالياتي
• تغيير الگوهاي جهان ثروت
4-1.-طبقه بندی نوآوری های مالی (تبریزی،1376)
در دهه 1960 موجی از نوآوریهای مالی بهوجود امد.صاحب نظران بازار مالی این نوآوریهارا به شیوه های گوناگون طبقه بندی کرده اند که به شرح زیر است:
ü ابزار بازارگشا نقدینگی بازارودسترسی پذیری وجوه را باجذب سرمایه گذاران جدید وارائه فرصت جدیدبه وام گیرندگان,افزایش میدهند.
ü ابزارهاي مديريت خطر توزیع مجددخطر مالی به سوی کسانی که آمادگی خطر پذیری بیشتری دارندیا می توانند خطر را خنثی کنند وبنابراین بهتر می توانند آنرا تحمل کنند
ü نوآوري انتقال خطر قيمت نوآوریهایی هستندکه وسایل موثری برای مقابله باخطر قیمت یا نرخ مبادله در میان مشارکت کنندگان در بازار قرار دارد
ü ابزارهاي انتقال خطر اعتباري توزیع مجدد خطر نکول یا عدم پرداخت است
ü نوآوريهاي نقدينه ساز سه کار انجام میدهند:
الف)نقدینگی بازار راافزایش می دهند
ب)به وام گیرندگان امکان می دهند که از منابع جدیدپول استفاده کنند
ü ابزارها و فرايندهاي خريد و فروش هم زمان که به سرمایه گذارن ووام گیرندگان امکان میدهن از تفاوت هزینه وبازده میان بازارها استفاده کنند ودر عین حال تفاوت در برداشت مردم از خطر ,ونیز تفاوت دیدگاه آنها دربارا اطلاعات مالیات مقررات رانشان میدهد.
ü محصولات مالي جديد(دارايي هاي مالي و اسناد مشتقه( که با مقتضیات زمان مثل تورم هم خوانی بیشتری دارند .ونیز تناسب بیشتری بابازار دارندکه در آن دادوستد می کنند.
ü استراتژي هاي استفاده از محصولات مالي یعنی استراتژیهایی که بیشتر از هر چیز دیگر ازمحصولات مالی استفاده میکنند
ü ابزارهاي اعتبار ساز و ابزارهاي حق مالي
5- واسطه هاي مالي
واسطه مالی افرادی هستند که اوراق بهادار موجود در بازار را گردآوری و به انواع متفاوت آ تبدیل می کنند(هیبتی وهمکاران،1387)
واسطه های مالی بنگاه هایی هستند که به عنوان دلّالان نظام مالی در قبال سپرده های مردم اقدام به ایجاد پس انداز و وام م یکنند؛ وام های بلند مدت را تجهیزمی کنند و از این طریق نقدینگی را افزایش می دهند و از طریق ادغام تعداد زیادی وام،ریسک وام دهندگان کوچک )سپرده گذاران(را کاهش م یدهند (ختایی،1378)
5-1.مشخصه هاو ماهيت واسطههاي مالي
• واسطههاي مالي وجوه را از يك گروه (پساندازكنندگان) ميگيرند و در اختيار گروه ديگر (بنگاهها) قرار ميدهند.
• هر يك از دو گروه از دريافت كنندگان و واگذاركنندگان بسيار بزرگ هستند تا بتوانند تنوع لازم را در دو طرف تأمين كنند. با توجه به اين شرط، وضعيتي كه يك نفر به نفر ديگر پولي قرض بدهد، مورد بحث نيست. به عبارت ديگر، اگر تعداد افراد در دو گروه زياد نباشد، واسطهگري مالي محسوب نميشود. (احسانی،1382)
5-2. مهمترين واسطه هاي مالي
در کشورهای پیشرفته موسسات مالی مختلفی وجود دارد، ولی در ایران مهم ترین آنها عبارتند از:
• نهادهای سپرده پذیر(بانك هاي تجاري ,موسسات پس انداز ,بانکهای پس انداز,اتحادیه های اعتباری)
• مؤسسات تأمين مالي
• صندوق هاي بازنشستگي
• شركت هاي بيمه(بیمه سوانح,بیمه عمر,بیمه اموال) ، (تبریزی،1376)
5-3. نقش وکارکرد واسطه های مالي
ü وساطت در انطباق سر رسیدها
ü کاهش خطرباایجادتنوع
ü کاهش هزینه های عقد قرارداد وپردازش اطلاعات
ü ایجاد مکانیسم کنترل
6. بازارهاي مالي و تأثير آن بر رشد و توسعه اقتصادي
در سالهای اخیر، مطالعه مجددی در مورد رابطه بین توسعه بازار مالی و رشد اقتصادی انجام شده است که این مطالعات بیشتر متوجه نظریه رشد درونزا بوده است. ادبیات موجود در این موضوع توسط اقتصاددانانی که روی توسعه کار میکنند، به کار گرفته شده است تا نشان داده شود که توسعه بخش مالی، آثار مثبت روی نرخ رشد مداوم دارد. مطالعات اولیه افرادی گلد اسمیت(Smith1969)ومكينون(Mckinnon,1973) و شاو (Shaw,1973) رابطه نزديكي بين گسترش بازار مالي و رشد اقتصادي در تعدادي كشورها مشاهده كردند. البته اين دو، جهت رابطه علي را بين دو متغير مشخص نكردند.راجان (Rajan,1998) و زين گالس (Zingales,1998) جهت رابطه علي را بين گسترش بازار مالي و رشد اقتصادي يافتند. آنها براي نمونه بزرگتري از كشورها در طي دهه 1980 دريافتند كه گسترش بازار مالي رشد اقتصادي را تسهيل ميكند. (صمدی و همکاران 1386)
رابيني (Robine,1992) و مارتين (Martin,1992) مدلي را توسعه ميدهند كه نشان ميدهد كه سركوب مالي از طريق كاهش بهره وري سرمايه و پس انداز به رشد اقتصادي صدمه ميزند.[2]همه آنها نتیجه گرفتند که باید به دنبال آزادسازی مالی بود و همه اشکال دخالت عمومی در بازارهای مالی خلق ارزش نمیکند ؛ بازارهای مالی بایستی آزاد سازی شوند، و اجازه داده شود که نرخ سود وبهره آزاد باشد
لوین (Levine2000)برتري نظري و شواهد تجربي يك رابطه مثبت را بين گسترش بازار مالي و رشد اقتصادي نشان ميدهد.» (حسینی،1387)
مطالعات اولیه پژوهشهاي نظري و تجربي نشان ميدهد که بازارهاي مالي ميتوانند نقش مهمي در رشد اقتصادي بازي کنند. قالي (Ghali, 2008) در مطالعهاي براي اقتصاد تونس به اين نتيجه رسيد که رابطه بلندمدت بين توسعه مالي و رشد اقتصادي وجود دارد .
لوين و کانت(Levine and Demirguc-Kunt, 2008) در مطالعهاي رابطه مثبت ميان توسعه مالي و رشد اقتصادي در بلندمدت را مورد تأکيد قرار دادند .
جيمز (James, 2008) در مطالعهاي براي اقتصاد مالزي نشان داد كه توسعهي مالي از طريق افزايش پسانداز و سرمايهگذاري خصوصي، موجب رشد اقتصادي بالا در كشور مالزي شده است.
ريتاب (Ritab, 2007) در مطالعهاي براي کشورهاي خاورميانه و شمال آفريقا نشان داد که توسعهي بخش بانكي سبب افزايش رشد اقتصادي ميشود. همچنين رشد اقتصادي نيز توسعهي بخش بانكي را موجب ميشود.
سليمان و آمر (Suleiman and Aamer, 2007) در مطالعه اقتصاد مصر به اين نتيجه رسيدند که توسعهي مالي از طريق افزايش منابع براي سرمايهگذاري و افزايش كارآيي سرمايهگذاري سبب رشد اقتصادي در اين كشور ميشود .
کينويرگيس و اسميت Kenourgios and Samitas, 2007)) در بررسي دادههاي فصلي اقتصاد لهستان براي دورهي 2004-1994 به اين نتيجه رسيدند که اعتبارات و تسهيلات اعطايي به بخش خصوصي نيروي اصلي رشد اقتصادي است. لذا توسعه مالي اثر مثبتي بر رشد اقتصادي دارد.
جون رابينسون Robinson, Joan. 1952)) بر اين باور است که سيستم مالي پيرو بخش حقيقي اقتصاد است. هر گاه بخش حقيقي اقتصاد توسعه يابد، بخش مالي نيز به دنبال آن توسعه خواهد يافت. اما گروهي ديگر از اقتصاددانان اعتقادي به اهميت رابطه رشد و تأمين مالي ندارند.
دادگر (دادگر،1388)بر اساس اين مطالعات و مطالعات مشابه ديگر ميتوان يک نتيجهگيري کلي داشت و آن اينکه هر كشوري كه از سيستم مالي كاراتري برخوردار است، ميتواند انتطار نرخ رشد بالاتري را نيز داشته باشد.
اقتصاددانان در مورد اهميت سيستم مالي